جدول جو
جدول جو

معنی تیم تیم - جستجوی لغت در جدول جو

تیم تیم
دانه دانه، قطره قطره، نم نم باران
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تی تی
تصویر تی تی
(دخترانه)
گیلکی شکوفه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تام تام
تصویر تام تام
نوعی ساز، صفحۀ فلزی گرد که آن را آویزان می کنند و با چکش می نوازند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تی تی
تصویر تی تی
زبان کودکان، زبان کودکانه، سخن گفتن مانند کودکان، برای مثال بهر طفلی نو پدر تی تی کند / گرچه عقلش هندسۀ گیتی کند (مولوی - ۳۱۵)، هر نوع کلوچه و مانند آنکه از خمیر به شکل جانوران برای اطفال درست کنند
فرهنگ فارسی عمید
در زبان اطفال، جامه یا جامۀ نو، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، در زبان اطفال کوچک به معنی لباس خوب، (فرهنگ نظام)، رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(یَ یَ)
پادشاهی که بخشش وی مانند دریا بی پایان باشد. (ناظم الاطباء). که شیمتی چون دریا دارد در بخشندگی و پادشاهی
لغت نامه دهخدا
(تَ خِ ءَ)
قصدکرد. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). قصد کردن و اراده نمودن. یقال: یممته بالرمح. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کسی راتیمم دادن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). تیمم دادن، نماز و عبادت را. (منتهی الارب). تیمم کردن برای نماز و عبادت. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : یمم المریض للصلوه... الحدیث: سأل رجل علیاً علیه الصلوه و السلام عن صاحب له به جدری و اصابته الجنابه کیف یصنع فقال یمموه. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تُ تُ)
سماق که به فارسی تتم گویند. (منتهی الارب). سماق. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و به کسر هر دوی فوقانی (ت ت ) به عربی سماق را گویند که در آش و طعام کنند. (برهان). رجوع به سماق و تحفۀ حکیم مؤمن و گیاه شناسی ثابتی ص 173 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ)
دهی از بخش روانسر است که در شهرستان سنندج واقع است و 315 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
ظهور نو، پادشاه حبش یا کوش که در زمان آسا با لشکر بیشمار برزم یهودا برخاست و در مریشه در وادی صفاته منهزم گشت. (دوم تواریخ ایام 14:9) (قاموس کتاب مقدس). و بنقل بستانی در چهاردهمین سال پادشاهی آسا زارح با یک ملیون سپاهی و 200 کشتی بقصد جنگ با یهود به مریشه رفت... و نسب زارح مورد اختلاف است و مظنون آن است که لغتی است عبرانی و نام ’سرخون یا سرکون’ اول یا دومین پادشاه از بیست و دومین سلسلۀ پادشاهان مصر است. (از دائره المعارف بستانی)
لغت نامه دهخدا
آنچه از خمیر نان بصورت مرغان و جانوران دیگر جهت تسلی طفلان سازند و پزند و بدیشان دهند، (برهان) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج)، آنچه از آرد به صورت مرغان و دیگر جانوران سازند و پزند بازیچه و خوردن کودکان را، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
فخر رازی آرد را لیتی کند
از برای طفلکان تی تی کند،
مولوی (از فرهنگ رشیدی)،
، زبان کودکانه، سخن گویی همچون کودکان، (فرهنگ فارسی معین)، الفاظ گنگ کودکان که تازه زبان به سخن بازکنند و اطرافیان آنها را تکرار کنند برای نوازش و تشویق آنان به سخن گویی:
ور نباشد گوش تی تی می کند
خویشتن را گنگ گیتی می کند،
مولوی (مثنوی چ خاور ص 34)،
بهر طفلی نو، پدر تی تی کند
گرچه عقلش هندسه گیتی کند،
مولوی (مثنوی ایضاً ص 129)،
، کلمه ای باشد که مرغان را بدان طلبند، (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء)، توتو، که مرغان را بدان طلبند دانه چیدن را، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، طلب کردن مرغ بچگان را برای دانه، (غیاث اللغات)، در زبانی ’؟’ از حروف انکار است چنانکه در فارسی نی نی، (غیاث اللغات) (آنندراج)، زنان پادشاهان گیلان را گویند، (برهان) (از فرهنگ جهانگیری)، لقب زنان پادشاهان گیلان، (فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ)
لفظی است که مطربان هنگام رقص گویند چنانکه رقاصان هند تاتاتهیئی گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ)
یتیم گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). یتیم و بی پدر گردانیدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ساز در زبان اطفال، (یادداشت دهخدا)
لغت نامه دهخدا
آواز جنبش عقربک ساعت، حکایت صوت عقربه های ساعت، (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا)، آواز حرکت یکنواخت رقاصک یا پاندول ساعت و جز آن، تک تک
لغت نامه دهخدا
(غِ)
شمشیری از نقره. وبه مجاز در بیت زیر کنایه از زبان است:
تیغ سیم از دهن طوطی گویا بکنید
طوق مشک از گلوی قمری نر بگشایید.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
نوعی از آلات موسیقی ضربی است که منشاء آن از چین است و عبارت از یک صفحۀ فلزی دایره شکل است که بطور عمودی بر پایه ای آویخته شده است و با چکش چوبی بر آن نوازند
لغت نامه دهخدا
تصویری از تیتیم
تصویر تیتیم
یتیم گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تام تام
تصویر تام تام
نوعی از آلات موسیقی ضربی است که منشا آن از چین است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تی تی
تصویر تی تی
زبان کودکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تی تی
تصویر تی تی
خمیری که آن را به شکل جانوران برای بچه ها درست می کنند
فرهنگ فارسی معین
بذر سبزی
فرهنگ گویش مازندرانی
بی دانه، بدون تخم میوه ی بدون هسته
فرهنگ گویش مازندرانی
کنایه از: اندک و کم
فرهنگ گویش مازندرانی
خال خال
فرهنگ گویش مازندرانی
صوتی برای دور کردن سگ
فرهنگ گویش مازندرانی
پراکنده، سرگردان
فرهنگ گویش مازندرانی
تخم آدمی، اولاد، اعقاب
فرهنگ گویش مازندرانی
خروسی که در نرینگی و جنگندگی و نیرو و هیکل و زیبایی در بین
فرهنگ گویش مازندرانی
میوه و هسته ی درخت تاق
فرهنگ گویش مازندرانی
تخم و نژاد
فرهنگ گویش مازندرانی
تخم ترب و تربچه که از گیاه آن به دست آید
فرهنگ گویش مازندرانی
رجز خوانی نابجا کردن، فخرفروشی کردن و داد و فریاد نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
شکوفه ی درختان سیاه ریشه
فرهنگ گویش مازندرانی